پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 28 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

مریضی خر است

وای امان ازمریضی- امان ازمهد - امان از مریضی بچه اونم ماهانی پسرم سیستم ایمنی بدنت خیلی ضعیفه سریع مریض میشی . اول محرم مریض شدی حسابی سرفه شدید صدات درنمیومد. حسابی ترسیدیم بردیم دکترپشتیبان اونم مارو راهی بیمارستان خرمی کرد چه شبی بود اون شب چقد اذیت شدیم من و باباوحید- بازم تنهایی بازم دوتایی خداروشکر با بخور اکسیژن بهتر شدی من فرداش مرخصی گرفتم یه روزم بابا مرخصی گرفت بعد تاتاسوعا عاشورا به نوبت مامان جون خاله سمیه مادر اومدن مراقبت تا حسابی روبراه شی تاسوعا عاشورا مادر و پدر و عموفرید پیش مابودن . اما تو جسمی بهتربودی ولی دائما بهانه منو میگرفتی تکون میخوردم گریه میکردی و این رفتارت منو عصبی میکرد هیچ وقت علت...
20 شهريور 1397

چهارده ماهگی

سلام فندق من . این روزا خیلی گرفتار کارم نمیرسم بیام بنویسم چهارده ماهگی سن شیرین تو والبته به شدت وابستگی تو هست ازچهارده ماهگی تا پانزده ماهگی یاد گرفتی بگی دق دق دق ، عاشق بازی لی لی حوزک و اتل متل شدی . ازمامان جون یادگرفتی. این اولین بازی محاوره ای ما هستش . خودت انگشتتو میزاری کف دستت میگی لی لی :_* هم شیرین و خوشمزه شدی هم بشدت اذیت کن و خرابکار عاشق جوراب و کفشی تامیگیم بریم کوچه میری سراغ جورابا و کفشات:)))))) این روزاتو خیلی دوست دارم دلم نمیخاد این لحظه های خوش اخلاقیت وشیرینیت زود تموم شه من دوستت دارم عزیز دلم تو هم مارو دوست داشته باش:_*
13 شهريور 1397
1